الهي نامه

الهي! وسعت جهان كياني كه اين است فسحت عالم رباني چون خواهد بود؟
الهي! از من آهي و از تو نگاهي.
الهي! به چهل و سه رسيده‌ام، چند سال ايام صباوت بود و بعد از آن تا اربعين دوران نخوت جواني و غرور تحصيل فنون جنون، اينك حاصل بيداري دوساله‌ام آه گاه گاهي است يا لا اله الا انت جز آه در بساط ندارم از من آهي و از تو نگاهي.
الهي! عمري آه در بساط نداشتم و اينك جز آه در بساط ندارم.
الهي! غبطه ملائكه‌اي مي‌خورم كه جز سجود ندانند، كاش حسن از ازل تا ابد در يك سجده بود.
الهي! تا كي عبد الهوي باشم بعزتت عبد الهو شدم.
الهي! از نخوردن رسوائيم و از خوردن رسواتر.
الهي! سست تر از آن‌كه مست تو نيست، كيست؟
الهي! عبد الله و محمد و علي و فاطمتين و حسين را به حسن ببخش و حسن را به محمد و علي و فاطمه و حسنين.
الهي! همه اين و آن را تماشا كنند و حسن خود را كه تماشايي تر از خود نيافت.
الهي! هر كه شادي خواهد بخواهد حسن را اندوه پيوسته و دل شكسته ده.كه فرموده اي:انا عند المنكسره قلوبهم.
الهي! دل بي حضور، چشم بي نور است؛ اين دنيا را نمي‌بيند و آن عقبا را.
الهي! فرد تنها تويي كه ما سوا‌ست همه زوج تركيبي اند و صمد فقط تويي كه جز تو پري نيست و تو همه‌اي كه صمدي.
الهي! حسين شير خوارم آهنگ برخاستن مي‌كند و از ناتواني و بي تابي بر خود مي‌لرزد تا دستش را بگيرم و بايستانمش كه آرام گيرد. حسن هم حسين توست و جز تو دستگيري نيست. به‌شير خوار حسين دست حسن را گير
الهي! حسين شير خوار حسن را به حسن ببخش و حسن را به‌شير خوار حسين.
الهي! آن‌كه خواب را حباله اصطياد مبشرات نكرده است، كفران نعمت گرانبهايي كرده است كه دري از پيغمبري است.
الهي! مراجعت از مهاجرت به‌سويت، تعرب بعد از هجرت است و تويي كه نگهدار دل‌هايي