انتخابات و انتخاب برتر

در نظام جمهوري اسلامي براي رئيس جمهور ويژگيهايي لحاظ شده است كه در معارف ديني از آنها به عنوان صفات رهبران و مسئولان نظام اسلامي ياد شده است. در اين باره سخنان امام خميني رحمه الله پيرامون انتخاب اصلح بسيار رهگشاست؛ چرا كه هم بر انتخاب اصلح تأكيد شده است و هم در توضيح آن به اساسي ترين ويژگيهاي رئيس جمهور اشاره شده است.

انتخاب اصلح

امام خميني رحمه الله با تأكيد بر انتخاب بهترين افراد، به موضوع انتخاب اصلح اشاره مي فرمايد:

«كسي كه از همه متعهدتر به اسلام، [داراي] سوابق خوب، پيوسته به هيچ طرفي، نه شرقي باشد نه غربي باشد، نه غربزده باشد و نه شرق زده، مسلمان باشد، پيرو احكام اسلام.»(1)

و يا مي فرمايد:

«انتخاب اصلح براي مسلمين، يعني انتخاب فردي كه تعهد به اسلام و حيثيت آن داشته باشد و همه چيز را بفهمد. بايد مسلماني باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد و ممكن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد.»(2)

«اگر اصلح را انتخاب كرديد، كاري اسلامي مي كنيد و اين يك محكي براي خودتان است كه تشخيص بدهيد انتخاب براي اسلام است يا براي صلاح خودتان.»(3)

 

ويژگيهاي رئيس جمهور

1. دين داري و پرهيزگاري

در اصل يكصد و پانزدهم قانون اساسي آمده است:

رئيس جمهور بايد از ميان رجال مذهبي و سياسي كه واجد شرايط زير باشد، انتخاب گردد: ايراني الاصل، تابع ايران، مدير و مدبّر، داراي حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مباني جمهوري اسلامي ايران و مذهب رسمي كشور.

در اين اصل، در چند مورد به اين ويژگي توجه شده است كه بسيار حايز اهميت است: رجال مذهبي، تقوا، مؤمن و معتقد به مذهب رسمي كشور.

امام خميني رحمه الله با توجه به اين اصل قانون اساسي و لزوم مراعات آن مي فرمايد:

«بايد توجه داشته باشند آقايان كه آن صفتي كه در قانون اساسي براي رئيس جمهور تعيين كرده اند، مراعات كنند. قانون اساسي را ملاحظه كنند و صفات رئيس جمهور را در آنجا ملاحظه كنند وكسي كه داراي آن صفات بود و او را به آن صفات مي شناسيد، به او رأي بدهيد و اگر فاقد آن صفات باشد، احتراز كنيد از رأي دادن به او.»(4)

دين مداري و استواري در دين، از برجسته ترين ويژگيهايي است كه رئيس جمهور بايد داراي آن باشد؛ زيرا در پرتو آن اعتماد و اطمينان رأي دهندگان به ميزان بسيار بالايي جذب شده و دست يابي به اهداف مهم در زمينه هاي اجرايي آسان تر مي گردد.

اميرمؤمنان علي بن ابي طالب عليه السلام در اين باره در نامه خود به مالك اشتر چنين مي فرمايد:

«أَمَرَهُ بِتَقْوَي اللّه ِ، وَإِيثَارِ طَاعَتِهِ، وَاتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ: مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِه الَّتِي لاَيَسْعَدُ أَحَدٌ إِلاَّ بِاتِّبَاعِهَا وَ لاَيَشْقي إِلاَّ مَعَ جُحُودِهَا وَإِضَاعَتِهَا(5)؛ او را فرمان مي دهد به ترس از خدا و مقدم داشتن طاعت خدا [بر ديگر كارها] و پيروي از آنچه در كتاب خود از واجبات و سنتهايش امر فرموده [همان واجبات و سنتهايي [كه كسي جز با پيروي از آنها راه نيك بختي را نپيموده و جز با انكار كردن و ضايع ساختن آنها بدبخت نگشته است.»

امام عليه السلام در زمينه پيشه ساختن تقوا در ادامه كلام پيشين مي فرمايد:

«وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ، فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ اللّه ُ؛(6) او را دستور مي دهد تا نفس خويش را از شهوتها در هم شكند، و آن را به هنگام سركشيها باز دارد كه نفس، امر كننده به بدي است، مگر خداوند رحم نمايد.»

ادامه دارد...

پي نوشت ها:

1. صحيفه امام، ج 11، ص 484.

2. همان، ج 18، ص 197.

3. همان، ج 18، ص 197.

4. همان، ج 11، ص 393.

5. نهج البلاغة، نامه 53.

6. همان.

7. محاسن برقي، ج 1، ص 93؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، ص 206.

دانلود مطلب به صورت جیبی برای استفاده در منبرک از اینجا